کد مطلب:298593 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:162

فاطمه محبوبترین زنان نزد رسول خدا


مرحوم ابن شهر آشوب و دیگران به سندهای مختلف از بریده و عایشه و راویان دیگر روایت كرده اند كه از رسول خدا (ص) پرسیدند: كدام یك از زنان نزد شما محبوبترند؟ فرمود: فاطمه، پرسیدند: از مردان؟ فرمود: شوهر فاطمه.

و این حدیث را ترمذی در صحیح (ج 2، ص 319)؛ حاكم در مستدرك (ج 3، ص 155)؛ نسائی در خصائص (ص 29) و ابن عبدالبر در استیعاب (ج 2، ص 751) از بریده روایت كرده اند.

و در روایات زیاد دیگری كه علمای اهل سنت روایت كرده اند از خود عایشه پرسیدند: محبوبترین مردم (یا محبوبترین زنان) در نزد رسول خدا (ص) كه بود؟ پاسخ داد: فاطمه. و روایات در این باره از طریقهای اهل سنت بتنهایی بیش از حد تواتر است. [1] .

نگارنده گوید: از این آقایان تعجب است كه با نقل این همه روایات از رسول خدا (ص) و بلكه از خود عایشه، باز هم از ام سلمه و دیگران كه یكی هم خود عایشه است حدیث كرده اند كه عایشه محبوبترین زنان و بلكه محبوبترین افراد نزد


رسول خدا (ص) بود، و اساسا بیشتر فضیلتهایی را كه برای او نقل كرده اند روی همین مطلب دور می زند، و معلوم نیست این تناقض در گفتار را چگونه رفع می كنند مگر آنكه بر فرض صحت این روایات بگویند محبت به عایشه مربوط به امور جسمانی و محبت به فاطمه به خاطر مراتب ایمانی او بود كه این هم فضیلتی برای عایشه نمی شود.

برخی از آنها از این هم پا را فراتر نهاده و عایشه را بر فاطمه ترجیح داده اند كه جز غرض ورزی و تعصبهای جاهلیت هیچ محمل دیگری نمی توان برای آن پیدا كرد و به گفته ی یكی از بزرگان باید در پاسخ اینان گفت:

بحث تفضیل و برتری در میان دو شخصی كه با هم تناسبی داشته باشند جایز و صحیح است... و باید در اینجا گفت: «هل تستوی الظلمات و النور» و گرنه هیچ گونه تناسبی نیست میان زنی كه قرآن در ضمن آیه ی تطهیر گواهی به عصمت او داده و آن زنی كه به گفته ی خود اهل سنت در ضمن آیه ی «ضرب الله مثلا للذین كفروا امراه نوح و امراه لوط...». به او تعریض شده؟ چنانكه فخر رازی و زمخشری- دو تن از مفسران و علمای بزرگ اهل سنت- گفته اند [2] این آیه تعریض به عایشه و حفصه دارد و این مثل را خدای تعالی برای آن دو زده است كه سبب آن ماجرای معروف شدند، [3] چه تناسبی دارد آن كسی كه قرآن درباره اش گوید: «من یات منكن بفاحشه مبینه یضعف لها


العذاب ضعفین و كان ذلك علی الله یسیرا» [4] با آن بانوی بزگواری كه آیه ی مباهله و


جمله ی «نسائنا» [5] درباره اش نازل شده؟


[1] براي اطلاع بيشتر به كتاب فضائل الخمسه، ج 2، صص 185 به بعد مراجعه شود.

[2] تفسير كشاف، ج 3، ص 249 و تفسير كبير فخر رازي، ج 30، ص 49.

[3] براي اينكه خواننده ي محترم از اصل ماجرا اطلاعي داشته باشد و نخواهد مطلبي را از روي تعبد بپذيرد ما اصل داستان را از روي همان تفسير كشاف نقل مي كنيم. و قبلا بايد سوره ي تحريم را كه سوره 66 قرآن كريم است از آغاز بخوانيد و بدانيد كه ماجرا از اينجا شروع مي شود كه دو تن از زنان پيغمبر (كه در قرآن نام آنها را ذكر نكرده) توطئه اي عليه پيغمبر انجام دادند و سبب شد تا آن حضرت چيزي را كه بر او حلال بود بر خود حرام كند، و سپس خداي تعالي به صورت توبيخ او را مخاطب ساخته و مي گويد: «يا ايها النبي لم تحرم ما احل الله لك تبتغي مرضات ازواجك و الله غفور رحيم».

اي پيامبر چرا به خاطر جلب رضايت زنانت چيزي را كه خدا بر تو حلال كرده بود بر خود حرام كردي...؟ حالا در اينكه آن توطئه چه بود؟ و آن دو زن كه بوده اند؟ و آن چه پيغمبر بر خود حرام كرد چه بود؟ بحثي است كه ما از روي همان تفسير كشاف كه از تفاسير معتبر اهل سنت است آن را براي شما نقل مي كنيم، اگر چه قسمتهايي از آن از نظر ما قابل بحث و خدشه است، و به هر صورت زمخشري گويد:

در روايت آمده كه رسول خدا (ص) در يكي از روزها كه نوبت عايشه بود پيش ماريه رفت و حفصه اين مطلب را دانست ولي رسول خدا (ص) به او فرمود اين جريان را مكتوم دار و به دنبال آن او را از آينده و حكومت ابوبكر و عمر خبردار كرد ولي حفصه روي رفاقت و صميميتي كه با عايشه داشت برخلاف گفته ي پيغمبر عايشه را از ماجرا مطلع كرد، و در نقل ديگري است كه اين كار را در روزي كه نوبت حفصه بود انجام داد و چون حفصه مطلع شد. پيغمبر (ص) رضايت او را جلب كرد و از او خواست كه اين جريان را مكتوم دارد ولي او برخلاف دستور پيغمبر (ص) ماجرا را به اطلاع ديگران رسانيد و از اين رو رسول خدا (ص) حفصه را طلاق داد و از زنان ديگر نيز كناره گرفت و بيست و نه شب در خانه ي ماريه ماند تا اينكه سوره ي تحريم نازل شد. و در روايت ديگري است كه پيغمبر (ص) در خانه ي زينب دختر جحش عسلي خورد و عايشه و حفصه روي حسادت با زينب و به منظور آن كه ديگر پيغمبر به اتاق زينب نرود توطئه كردند و چون آن حضرت به نزد آن دو رفت بدو گفتند: بوي «مغافير» از تو به مشام ما مي خورد و مغافير نام ضمغ يا گياهي است كه بوي بدي دارد، و منظورشان اين بود زنبوري كه اين عسل از او به دست آمده مغافير خورده و مي خواستد بدين وسيله آن حضرت را از رفتن به نزد زينب منصرف سازند) و آن حضرت عسل را بر خود حرام كرد...

زمخشري گويد: بنابراين، منظور از آنچه پيغمبر بر خود حرام كرد و خداي تعالي او را سرزنش مي كند عسل و يا ماريه بود كه بر طبق روايت نخستين رسول خدا (ص) او را طلاق گفت. و سپس روي همين دو سه روايات به تفسير آيات بعدي پرداخته تا مي رسد به اين كه مي فرمايد: «ان تتوبا الي الله فقد صغت قلوبكما و ان تظاهرا عليه فان الله هو مولاه و جبريل و صالح المومنين و الملائكه بعد ذالك ظهير...»

(اگر شما دو نفر زن توبه كنيد بجاست كه دلهايتان منحرف گشته، و اگر بر ضد او همدست شويد پس بدانيد كه خداوند يار و مددكار اوست و هم جبرئيل و مومنان شايسته و فرشتگان نيز پس از آن پشتيبان اويند.)

در اينجا زمخشري گويد: طرف خطاب عايشه و حفصه هستند، و از ابن عباس روايت كرده كه گويد: مدتها بود مي خواستم از عمر بپرسم اين دو نفر زني كه خدا در اينجا مخاطب قرار داده كيستند تا هنگامي كه عمر به حج رفت و من نيز با او به حج رفتم پس در منزلي بين راه براي شستشو به كناري رفت و من با او رفتم و آب به دستش مي ريختم در اين وقت فرصت به دستم آمده از او پرسيدم منظور از اين دو زن در اين آيه كيست؟ مثل اينكه از سوال من خوشش نيامد و با ناراحتي گفت: تعجب است اي فرزند عباس! پس گفت: آن دو حفصه و عايشه هستند.

زمخشري به همين ترتيب تفسير آيات را دنبال كرده تا مي رسد به آيات:

«ضرب الله مثلا للذين كفروا امراه نوح و امراه لوط كانتا تحت عبدين من عبادنا صالحين فخانتاهما فلم يغنيا عنهما من الله شيئا و قيل ادخلا النار مع الداخلين، و ضرب الله مثلا للذين آمنوا امراه فرعون اذ قالت رب ابن لي عندك بيتا في الجنه و نجني من فرعون و عمله و نجني من القوم الظالمين، و مريم ابنت عمران...» تا به آخر.

(خداوند در مورد كساني كه كافر شدند مثل ميزند زن نوح و زن لوط را كه در تحت همسري دو بنده از بندگان ما بودند ولي به آن دو خيانت كردند پس در قبال خدا (و عذاب او) آن دو پيغمبر براي آن دو زن كفايت نكردند (و همسري پيغمبر براي آن دو فايده اي نداشت و نتوانست جلوي عذاب خدا را بگيرد) و به آنها گفته شد با در آيندگان در آتش به آتش دوزخ برويد... و براي كساني كه ايمان آورده اند همسر فرعون را مثل زده كه گفت: پروردگارا براي من در پيش خود خانه اي بنا كن و مرا از فرعون و عمل او نجات ده و از مردمان ستمكار خلاصي ده، و نيز مريم دختر عمران را مثل زده...».)

در اينجا زمخشري گويد: در طي اين دو مثال تعريض و گوشه اي است به عايشه و حفصه كه در آغاز سوره نامشان ذكر شده و آن توطئه اي كه عليه پيغمبر انجام دادند و به سختترين وجه آن دو را ترسانده و نكوهش مي كند زيرا در تمثيل نام كفر به ميان آمده... و اشاره است به اينكه شايسته آن بود كه عايشه و حفصه در اخلاص و كمال همانند همسر فرعون آسيه و مريم باشند و صرفا به اينكه همسر پيغمبر هستند دلگرم نباشند زيرا صرف همسري با پيغمبر نفع و سودي براي آن دو ندارد مگر وقتي كه از نظر ايمان و اخلاص فضيلتي داشته باشند (پايان كلام زمخشري).

نگارنده گويد: چون سخن به درازا كشيد قضاوت را در اينجا به عهده خواننده ي محترم مي گذاريم و سخن را كوتاه مي كنيم اگر چه برخي از قسمتهاي اين نقل مانند آنچه در علت تحريم در صدر حديث نقل شده مورد بحث و خدشه است، اما از منظور ما خارج بود.

[4] آيه ي 30 سوره ي احزاب، و براي اطلاع بيشتر بد نيست ضمن مراجعه به ترجمه و تفسير آيات، گفتار قتاده و ديگران را كه در كتاب درالمنثور سيوطي آمده ببينيد كه گفته اند: سبب نزول اين آيات با اين همه عتاب و تهديد همان حسادتي بود كه عايشه به زنان ديگر برد و سبب اندوه رسول خدا (ص) گرديد و به دنبال نزول اين آيات دست برداشته و به زندگي قانعانه پيغمبر راضي شد و سبب رفع اندوه آن حضرت گرديد.

[5] آيه ي 61 از سوره ي آل عمران، و اين يكي از افتخارات و فضايل بزرگ فاطمه (ع) است كه به گفته ي مفسرين شيعه و اهل سنت منظور از «نسائنا» در اين آيه فاطمه است، به شرحي كه در زندگاني حضرت محمد (ص)، صص 636- 631، نگاشته ايم، بدانجا مراجعه شود.